سیاستگذاری خانواده به عنوان کلیدیترین واژه در اتّحاد بسیاری از حوزههای تصمیمگیری در حوزه سیاستگذاری و ارائه خدمات اجتماعی، محور گفتمانهای عمومی قرار گرفته است. به صورت مختصر شاید بتوان آن را مجموعهای از سیاستها درباره خانواده دانست که به منظور حمایت از رفتارهای مطلوب اجتماعی تنظیم میگردد. این مفهوم، با فراهم آوردن دیدگاهی کُلگرایانه، ما را برای رسیدن به وضعیت مطلوب اجتماعی در زمینه روابط خانوادگی یاری میدهد. کشور آلمان به دلیل شرایط اجتماعی و تاریخی خاص خود، از جمله تجربه سیاستهای متعارض، کشوری مناسب برای مطالعه در این عرصه است. در دوران پس از جنگ جهانی دوّم و با غلبه افکار و احزاب محافظهکار، حمایت از اشکال سنّتی خانواده، از طریق پرداخت مقرّریها مورد توجه بود. اینک سه هدف عمده افزایش جمعیت، شکوفایی استعداد کودکان به منزله سرمایههای اجتماعی و اتخاذ سیاستهای کاری متناسب با روابط و وظایف خانوادگی، آنهم بیشتر از طریق ارائه خدمات (مثلاً آموزشی) مورد توجه است.