امروزه اهمیت جایگاه داوری بهعنوان یکی از شیوههای اصلی حلوفصل اختلافات طرفین قرارداد در تجارت بینالملل امری انکارناپذیر است. پندار رویۀ داوری بینالمللی این است که مقررات موضوعه تا حدود زیادی عادلانه و منصفانه است، اما به دلایلی نظیر توسعۀ روزافزون روابط بینالمللی و تنوع اوضاع و احوال محیط بر آنها، شاید نتوان همواره راهحل ناشی از اعمال دقیق مقررات موضوعهرا برای دعاوی مطروحه منصفانه تشخیص داد. بنابراین درجهای از انعطافپذیری در نظام حلوفصل اختلافات بینالمللی ضروری مینماید و به نظر میرسد دستیابی به این مهم بدون استفاده از اصل انصاف میسر نباشد. رعایت انصاف پایهای است برای صدور رأی توسط مرجع بینالمللی و بهعنوان وسیلهای برای تکمیل قواعد حقوقی، معاهدات و عرف که معمولاً از آنها برای تصمیمگیری استفاده میگردد، اما یک پرونده فقط با رضایت طرفین دعوای مطرح شده میتواند براساس عدل و انصاف حلوفصل شود. در مواردی که داور براساس عدل و انصاف اتخاذ تصمیم مینماید، باید از اعمال بخشی از مفاد قرارداد یا قاعده حقوقی حاکم که نتیجه ناعادلانه به بار میآورد، خودداری کند. در این نوع داوری، داور مکلفبه اجرای مرّ قانون نیست، بلکه ممکن است در اعمال انصاف، از آن عدول کند.