از نگاه اصول رأینویسی، رأیی خوب است و مخاطب را به سرحدی که دادرس در آنجا به اقناع رسیده میرساند که نشانگر دقت دادرس، امانتداری در نقلقولها، پرداختن بیطرفانه به تکتک امور موضوعی و حکمی باشد و در بخشهای جدا از هم، موضوعاتی همچون «طرفین»، «موضوع یا اصل دعوا»، «دفاعیات» و «پاسخها و استدلالهای قضایی» را پیوسته، تا رسیدن به رأی پایانی، کنار هم بگذارد. این زنجیر پیوسته، با هم رأی منسجم و دارای ویژگیهای قاطع قضایی را تشکیل میدهد. چنین رأیی بیگمان نه تنها اصحاب دعوا که هر خواننده دیگر و بهویژه دادرسان دادگاه یا دیوان بالاتر را نیز متقاعد میکند آنچنان که در پروندة موضوع این رأی به روشنی این انسجام و قطعیت را میبینیم. از نگاه ماهیتی، رأی وزین شعبه اول دادگاه عمومی بهارستان که به قلم دادرس محترم آن آقای قاضی حسینی نگاشته شده، از دو سو با برخی خردهها رویارو شدنی است: «تعیین ننمودن تکلیف حق و نحوه ایجاد اعیان خواهان در این سنوات چند ده ساله» و «تفسیر رأی وحدت رویه شماره ۵۰۸ هیأت عمومی دیوان عالی کشور و توجه به حق مسلم دادخواهی». رأی این شعبه دارای مبانی استدلال روشن و پذیرفتنی است، اما به باور نگارنده «برای اینکه به یکباره تمامی اسناد رسمی اعیان موقوفه فاقد آثار حقوقی اعلام نشود، بایسته است دادگاه به مالکیت اعیان احداثی بر موقوفه، صرف نظر از این اختلاف که اجازه ایجاد اعیان دارای موافقت صحیح بوده یا خیر، وارد شود. او ابزارهای خوبی برای کشف حقیقت دارد؛ حقیقتی که از گسترش وقف و ارزش ارادی و دهش پرده برمیدارد.»