استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران
چکیده
پیشرفتهای بینظیر و متحیرانه بشر طی دو قرن گذشته در بهرهبرداریهای زیاد از طبیعت جهان امروز را با بحران محیط زیست مواجه نموده است. بحرانی که نهتنها سطح زمین بلکه اعماق دریاها و فضای ماورای جو را نیز تحت تأثیر خود قرار داده است. یکی از ابعاد مهم این بحران مسائل مربوط به مسئولیت مدنی ناشی از خسارات زیستمحیطی است. این بحران متأسفانه در کشور ایران مخصوصاً طی سه دهه گذشته با جنگ، برداشتهای بیبرنامه و غیر اصولی از منابع آبی، بیابانزایی و غیره تشدید گردیده است. لذا لزوم بررسی مسئولیت مدنی ناشی از خسارتهای زیستمحیطی در حقوق ایران و فقه مسلم میباشد. لذا این پژوهش با طرح این پرسش که آیا حقوق و فقه توانسته است با تکیه بر مبانى خود به حمایت حداکثرى از محیط زیست برخیزد یا نقش این رشته بهویژه در حقوق و فقه کنونى نیز منفعل و غیر پویا است، به بررسی مبنای این مسئولیت در حقوق ایران و فقه پرداخته است. متأسفانه با توجه به اینکه کشورهای توسعهیافته به مسئولیت محض در خصوص مسئولیت مدنی ناشی از خسارات زیستمحیطی روی آوردهاند، حقوق ایران همچنان بر اثبات تقصیر در این خصوص اصرار میورزد. همین مسئله منجر به منفعل و غیر پویا شدن این نوع مسئولیت گردیده است.